ستایش جونمستایش جونم، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 1 روز سن داره
محمدصدرا جونممحمدصدرا جونم، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 4 روز سن داره

ناز دونه خونمون ستایش

چه ماهی است شهریور زیبا؟؟

فرشته کوچولوی من یواش یواش داریم به جشن تولدت نزدیک می شیم دخملیم 3 سالگی تموم میشه وارد 4 میشه. نازنین گلم، من چقدر خوشبختم!!! اين فرشته ساده است و خط خطي ست سر به زير و يك كمي خجالتي ست بوي سيب مي دهد ‏‏، لباس او دامنش حرير سبز و صورتي ست گوشواره هايش از ستاره است تاجش از شهاب سنگ قيمتي ست سرمه هاي نقطه چين چشم هایش ريزه هايي از طلاست‏‏‏ ، زينتي ست تكه اي بهشت توي دستش است خنده هاي كوچكش قيامتي ست دشمني هميشه در كمين اوست دشمنش، بد و حسود و لعنتي ست هاج و واج مانده روي اين زمين او فرشته اي غريب و پاپتي ست * اين فرشته راستش خود تويي ستایشم قصه فرشته ات حكا...
12 شهريور 1392

اومدنت

  توی بهترین لحظه های زندگیمون بودنت بود بی شک، تو اومدی شدی بهونه قشنگ برای زندگی می نویسم برایت، برای فرداهات، تا بدونی که اومدنت برامون ساخت دنیایی شیرین لحظه هایی خوشمزه تر از شیرینی تو پیش من نشستی مثل فرشته ها شاد تو قلبمم نوشتم همیشه باید باشی شاد برات دعا می کنم قشنگترین بهارو ...
8 مهر 1391

بدون عنوان

ماه آسمونی   ماه قشنگ آسمون                        یه  شب بیا به خونه مون از آسمون بپر پایین                بدو بیا  به روی زمین بیا، بشین کنار من               قصه بگو تو برای من قصه ی یک  ستاره               که  تا سحر بیداره یا اون ابر سیاهی          &nbs...
16 بهمن 1390

بدون عنوان

ستایش مامانی این یه شعر قدیمیه که حتما در آینده بهت یاد می دم تا بخونیش چون تقویت حافظه و مهارت های گفتاری کودکان است امیدوارم بتونم باهات خوب کار کنم امروز برات cd  کودک باهوش Brainy baby رو خریدم تا بتونم بهت با شعر انگلیسی یه سری چیزهای جدید رو یاد بگیری از خدای متعال می خوام که کمکم کنه تا بتونم به نحو احسند دخملیم را آموزش بدم دوست دارم و برای موفقیت در آینده و حال هر کاری می کنم ستایش مامانی     یه روز یه آقا خرگوشه           رسید به یه بچه موشه   موشه دوید تو سوراخ        &...
16 بهمن 1390

زمستونه

زمستونه زمستونه                  فصل تگرگ و بارونه  هوا شده خیلی سرد                روی زمین پر از برف چه خوبه کودکستان                 وقتی میشه زمستان کلاغ های سیاه رنگ                 بخاری های روشن    وقتی بارون میباره              دلم میخواد دوباره  برم به کودکستان                 ...
11 دی 1390
1