کمک های دوردونه ام
نفس من عزیز دلم
این روزها که ما یه مسافر کوچولو تو راه داریم به لطف خدای مهربون
خانوم طلا کلی کمک می کنی به مامان، اگه اجازه بدیم به اسم
کمک همه کار واسم انجام می دی عزیز دلم واقعا تمام محبتهاتو
دوست دارم عاشقانه.
ظرف می شوری ، اسباب بازی هاتو جمع می کنی، دوست داری
واسه من غذا درست کنی وقتی نمی تونی دستور غذا می دی
که دلت چی میخواد.
مدام در حال انتخاب اسم برای نی نی مون هستی، حالشو رو
می پرسی همه اش هم می گی مامان نی نی مون در مورد من
چی می گه:
می گم می گه من خواهرمو خیلی دوست دارم.
کلی ذوق می کنی و میای شکممو می بوسی بعد می گی
فهمید من بوسش کردم
دوست دارم که انقدر با محبت هستی دلبر من .
ظهر ها که از سرکار میام خونه یواش با اسباب بازی هات بازی
می کنی که من استراحت کنم تا بعدش بریم حیاط با دوستات
بازی کنی.
خدای مهربون از این همه روزهای خوب که به من دادی تا حسشون
کنم و در کنار عزیزانم لحظه های آرامی را بگذرانم ممنونم ممنون.