احوالات نی نی ما
پسرم قند عسلم
این مدت که وارد زندگی ما شدی هر روزمون قشنگ تر از روز قبل تو مانند یه فرشته کوجولو زندگیمون
رو شاد شاد کردی خواهر مهربونت رو از تنهایی در اوردی و شدی یه همبازی واسه دختر قنشگم.
خیلی وقت ندارم حرفهای دلم رو بنویسم جون الان که دارم مینوسیم در حال گریه کردن هستی
زیبای من ....................................... من رفتم دوباره اومدم.
پسرک من در 2 ماهگی اولین لبخند زیبایش رو به زندگی زد.
در سه ماهگی خندهای بلند بلند که دلمون غش می رفت.
در چهار ماهگی اولین قلت خوردن که نمی تونستی برگردی و جیغ داد راه می انداختی که برت گردونیم.
در پنج ماهگی قلت ها دوبل شد کلی واسه خودت می چرخی عزیز دلم خیلی دوست داریم.
الان که در شش ماهگی هستی داری زور میزنی تا چهاردست و پا بری و در رورورک راه میری دلبر من البته
فعلا عقب عقب قربون اون چشمهای قشنگت برم.
اخر این ماه هم واکسن داری ان شااله به خوبی پیش بره چون خیلی نگرانم واسه این واکسن.
دوست داریم دنیا دنیا