یه شعر برای دخترم
ستایش قشنگم یه شعر برای دخمل زیبای من دوست دارم بهارم
ماهی از ماه های سال بود آن روز
روز های آخر تابستان
شهریور بهترین ماه من است
چونکه در آن دخترک آمد به هست
یکهزار و سیصد و هشتاد ونه
سال حمد گویی بود از آسمان
چهارشنبه روز شادی یاد باد
یاد باد آن روز پاییز یمان
ساعت شانزده و سی بود ان
لحظه های شادی بابا بود
نجمیه بود بیمارستان آن عزیز
لحظه ای شادی کنان فریاد زد
دختر آمد به دنیا با دو بال
دخترم با عشق بر ما سر رسید
ما چه گوییم حمد از آن خداست
نام او را ما ستایش گفته ایم
تا کنم در هر زمان یاد خدا
دخترم تنها تویی در قلب ما
پس بمان تو تا ابد در جان ما
جان ما تو بهترین ستایشی
اینم یه شعر خوشگل از لحظه های تولد و به دنیا اومدن دختر نازنینم ستایشم عشقم
از طرف مامانی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی