ماه مبارک رمضان
ستایش نازنینم دختر بهتر از برگ گلم
امروز چهارمین روز از ماه رمضان است و به لطف خداوند توانستیم تا امروز
به میهمانی پروردگارمان
برویم تو هم تا اونجایی که بشه با ما همراهی می کنی:
بعضی سحرها بیدار میشی.
شب ها غذای سحرمون را تست می کنی.
نزدیک افطار که میشه هیچی نمی خوری میگی من هم لوزه ام .
تو چیدن سفره افطار کمک می کنی.
عزیزم حدود یک هفته است که مریض شدی از وقتی از مشهد برگشتیم
تب شدیدی کردی که همه رو کلی نگران خودت کرده بودی روز یکشنبه بردیمت
پیش دکتر کرامتی کلی دارو داد و گفت گلوت عفونت کرده و چیزی هم نمی خوردی
اما انگار با هیچ دارویی تبت پایین نمی اومد، دوشنبه مرخصی گرفتم پیشت موندم
بقدری نگرانت بودیم که مدام زنگ میزدم مطب می گفتم تب بچه ام پایین
نمی یاد دوباره بیارمش. که دکتر می گفت تا 48 ساعت طول میکشه واقعا
به تمام معنا تو تب داشتی می سوختی.
خدا رو شکر سه شنبه ظهر تبت پایین اومد ولی تا الن هنوز هم خوب
خوب نشدی غذا با التماس و به زور می خوری .
خوشگل مامان با این همه بد حالیت بازم تو سفره چیدن به مامانی کمک میکنی.
از خدای مهربونم میخوام تو این روزهای عزیز دوردونه ما رو
سالم و سلامت حفظش کنه.
انشااله.