ستایش جونمستایش جونم، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 7 روز سن داره
محمدصدرا جونممحمدصدرا جونم، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 10 روز سن داره

ناز دونه خونمون ستایش

نی نی ما

1393/4/3 11:40
نویسنده : مامانی
259 بازدید
اشتراک گذاری

عزیزم دلم فرشته کوچک زندگیم

روز یکشنبه چه روزی بود یه روز واقعا پر استرس.

یکشنبه 1 تیر 93 ساعت 9:30 دقیقه صبح به همراه بابا مهدی رسیدیم

بیمارستان دی برای سونوگرافی سلامت و تعیین جنسیت.

رفتیم نوبت گرفتیم و گفت تا نوبتتون بشه 1 ساعت طول میکشه منم

که انقدر اضطراب داشتم نشستیم تا نوبتمون بشه .

بالاخره صدامون کردن با بابا مهدی رفتیم تو آقای دکتر اومد بالا سرمو

شروع کرد نشون دادن تمام اعضای بدنت و خدا رو شکر همه چی خوب بود

گفت این سرش این چشماش، قفسه سینه، دست ها، انگشتای کوچولوت

ران پاهات کف پات، انگشتهای پاهات خلاصه قلب مهربون و کوچولوت و بعد صدای

قلب قشنگت که برام مثل صدای موسیقی دلنواز بود کلی ذوق کرده بودیم

با بابامهدی قربون صدقه ات می رفتیم و بلند بلند می خندیدیم.

تا اینکه رفت سر تعیین جنسیت نشون داد گفت حالا بگید این چیه دختر یا پسر

من هی نگاه کردم دنبال نشونه هایی از پسر بودن می گشتم چیزی ندیدم.

چون بلد نبودم چی به چیه تا اینکه گفتم دختره گفت آخه این دختره پس این

چیه وسط پاهاشه نگاه کردیم گفتم پسره گفت بله یه آقا زاده است.

با خوشحالی گفتم پسرم واسه خودش مردیه قربونش برم.

دوست دارم عزیزم وقتی از هفته 17 تکون خوردنت رو حس می کنم

لذت بیشتری از مادر شدن رو احساس می کنم .

از خواهر جونت شیطون تر بودیا چون اون 20 هفتگی اولین تکونش و خورد.

خدای مهربون از تو می خوام این لذت رو نصیب همه اونایی که بچه

ندارن عنایت کنی. انشااله.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)