ستایش در تصویر
زیارت قبول ستایش خانوم
ستایش در حیاط پا برهنه میگفتی دارم تو کربلا راه میرم
ایشالا با همدیگه میریم عزیزم
دو تا ستایش که با هم خیلی دوست بودن مشکل اینجا بود که
هر کدوم دستشویی داشتن اون یکی هم میگفت منم دارم گشنشون میشد
هر دو با هم گشنه میشدن خلاصه هر چی یکشون می خواست اون یکی
آمده برای درخواست تکراری و ...............
هر سری که من وضو میگرفتم ستایش خانوم هم باید وضو میگرفت
در حال وضو گرفتن دخملی بالای دستشویی
بازار بین المللی مشهد، گلی دختملون هر چی بازی میدید می خواست
سوار شه اینم از ماشین سواریش
ستایش از نزدیک.
ستایش و دوستای گلی گلیش
از سمت راست بالا نگین خوشگله، نازدونه،مهتا نازگل که ستایش بهش میگفت
مهتاب، پایین سارینا کوچولو و ستایش بلبلی خندان
اینم یه عکس ایستاده از همه فرشته کوچولوها
باز هم دوباره ستایش در حال وضو گرفتن البته آب بازی به اسم وضو
عزیز دلم قربون این ژست قشنگت صحن جمهوری در حیاط حرم
ستایش در کنار آّبخوری آب نمی خواستی اما چون دستت می رسید
به لیوان ها می خواستی برداری و بخوری البته یک ذره آب خوردن.
دو تا ستایش کنار هم دوستای مهربون
باز هم دوستای مهربون با هم و در حال تقلید از یکدیگر.
مهربونی در حق همدیگه رو تموم کردن این فرشته کوچولوهای ناز نازی
نازگلیها با همدیگه ستایش و مهتا در حال کشیدن اسباب بازی سارینا
اینم یه جورش دیگه.
زیارت همه دوستای خوبم قبول باشه ایشالا دوباره همه باهم بریم مسافرت های
دیگه و خیلی زود همدیگه رو ببینیم