تعطیلات 3 روزه
گل دخترم تاج سرم عزیز دردونم
برای اولین بار بردیمت باغ آقا جون تو ابهر روستای ازناب اونجا خیلی قشنگه یه خونه خیلی قشنگ داره با یه باغ انگور که یه درخت گردو هم توش داره هر سال تابستان می ریم اونجا و در انگور چینی کمک می کنیم من خاطرات خیلی قشنگی از دوران کودکی اونجا دارم که از رفتن به اونجا خیلی لذت می برم .
حالا پنجشنبه ساعت 18 مورخ 12/3/90 راه افتادیم تا بریم اونجا آب و هوا مون عوض بشه تازه ساعت ۹ شب رسیدیم کرج به قدری ترافیک بود تصمیم گرفتیم بریم خونه خاله رقیه تا فردا صبح حرکت کنیم بریم تماس گرفتیم و رفتیم اونجا شب اونجا موندیم صبح ساعت ۷ حرکت کردیم رفتیم از اونجا که دخملی من ددیی هست کلی کیف می کرد که همه اش بیرون از خونه هست بالاخره ساعت ۱۱ صبح رسیدیم اونجا ناهار خوردیم ستایشم استراحت کرد و غروب با دایی اینا رفتیم باغ که اونجا ازت عکس انداختم و یه خواب کوچولو هم کردی کلی هم همش این ور اون ورو نگاه می کردی .
هوای اونجا خیلی تمیز و خنک بود از اونجایی که خانومی گرمایی هم است از هوای اونجا بسیار استفاده کردی دلبر مامان
ایشاالله همیشه تمام سفرهات بهت خیلی خوش بگذره که سفرهای زیادی در پیش رو داری این حرف بابا علی بود که خیلی خیلی دوست داره تازه بهتم میگه خوشگل نه ستایش