مهمونای تولد ستایش دعوت شدند
شیرین عسلکم
فرشته کوچولوی من
خیلی خیلی خوشحالم که لحظه به لحظه به تولدت نزدیک می شم
دیشب تمام مهمونای تولدت رو دعوت کردم تا الان ٥٠ نفر بودن که فکر کنم زیاد بشن به خاطر همین
اندازه تمام چیزایی که می خواستم درست کنم رو بیشتر کردم
خیلی دوست دارم کوچولوی من
دیشب موقع شام خوردن انقدر شیطونی کردی که آخر با صورت رفتی تو پیاله ماست
انقدر با بابا مهدی بهت خندیدیم خودت هم خنده ات گرفت ولی چون ماست تو چشمهات رفته بود
نق هم می زدی با بابا مهدی بلند شدیم رفتیم صورتت رو شستیم بعد از شام هم
کلی دو تایی باهات بازی کردیم بابا جون بغلت کرده بود می شمارد ١ ٢ ٣ می دوید به طرف من تو هم کلی ذوق می کردی و می خندیدی از اون خنده های قه قه
دوست دارم کلی باهات کیف می کنیم عزیز دوردونه من
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی