تولد نی نی من نزدیکه
ستایشم قشنگم
روز سه شنبه با خاله پریسا مامان جون و بابا علی رفتیم دانشگاه خاله
برای ثبت نام آخه خاله جون دانشگاه قبول شد رشته حسابداری رفتیم فرمش رو گرفتیم تا ٢٨ /٦/٩٠ برای ثبت نام بره.
از اونجا هم با خاله دوتایی رفتیم بازار و کلی از این جینگیل مینگیلای تولد گرفتیم برای دخترم
خیلی کیف می کردم وقتی داشتم خرید می کردم یه عالمه بادکنک و کاغذهای رنگی و بمب خنده و ...
برای روز میلاد عشقم گرفتم .
ساعت ١٧ بعد از ظهر رسیدیم خونه
از طرف مامان جون هم برای دخترم یه النگو خریدم انقدر به دست خوشگلم می یاد که خدا می دونه
النگو رو که انداختم دستت مدام می خواستی بخوریش یا درش بیاری هر چی زور می زدی فایده نداشت
بعد می خوردیش
قربونت برم که هر چی دستت می یاد می خوای بخوریش
امروز می خوام مهمونامم دعوت کنم برای پنجشنبه ٣١/٦/٩٠ روز تولد دختر عزیزم دوردونه من
دوست دارم دلبرم