روزهای ستایشم
تازگیا ستایش خانوم یک چیزای جدید یاد گرفته:
-
یاد گرفته کشوها رو باز کنه مخصوصا کشوی آشپزخونه رو هر چی هم داخلش باشه بر میداره با خودش
-
میبره تو پذیرایی میندازه بیرون وقتی هم ببین من دارم اونا رو جمع می کنم یه دونه اِ میگه و دوباره میره
-
بازش میکنه کشو رو خالی میکنه خلاصه که نمیخواد به کشو زیاد فشار بیاد و احساس سنگینی نکنه.
-
مدام سراغ سطل آشغالی تو آشپزخونه میره هر چی داخلش باشه میخواد بریزه بیرون.
-
تا از خواب بیدار میشه کنترل تلویزیون رو بر میداره می خواد روشنش کنه .
-
بابا مهدی باهاش قلقک بازی میکنه هر کاری که بابا جون باهاش میکنه ستایشم هم همون کاروروی باباش انجام میده کلی هم میخنده.
-
یه مرغ اسباب بازی داری که خیلی دوستش داری وقتی شروع به آهنگ زدن و راه رفتن میکنه تو هم مثل اون شروع به راه رفتن و تکون دادن سرت اداشو در میاری
-
خیلی دوست گاز بگیره مدام میخواد دستم رو گاز بگیره عزیزم لثه بچه ام میخواره.
-
برنامه های کودک رو هم خیلی دوست داره شعرهای کودکانه چنان خیره میشه به تلویزیون انگار چی داره میده
-
آهنگ های شاد رو خیلی دوست داره و فوری شروع به نانای میکنه .
-
..................
دخملم کلی واسه خودش یه پا طوطی شده .
عشق منی ستایش خیلی خیلی دوست دارم عزیزم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی