ستایش جونمستایش جونم، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 20 روز سن داره
محمدصدرا جونممحمدصدرا جونم، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 23 روز سن داره

ناز دونه خونمون ستایش

چگونه کودک خود را به مطالعه عادت دهیم

1390/7/26 13:03
نویسنده : مامانی
490 بازدید
اشتراک گذاری

امیدوارم دخملی هم کتابخون بشه

فعلا که ستایشم دوست داره تمام کتاب و دفترها رو پاره کنه دیروز هم یکی از کتاب داستان هاتو پاره کردی عزیزم

فدای سرت بازم برات می خرم.

پیشگفتار
دربارۀ اهمیت مطالعه و نقش آن در پرورش شخصیت افراد و رشدِ دانش و فرهنگ در جوامع بشری، مقاله‏های بسیاری نوشته شده است و می‏شود. با وجود این، هرچه در این زمینه گفته یا نوشته شود، باز هم کم است. اما از آنجا که در این مقاله روی سخنمان عمدتاً با پدران و مادران، مربیان، معلمان و دست‏اندرکاران تعلیم و تربیتِ با فرهنگ است، اصل را بر این قرار می‏دهیم که اهمیتِ موضوع مطالعه و کتاب و کتابخوانی، بر مخاطبان ما روشن است، و این افراد، با قبول اصل قضیه و توجه به آن، حال مایلند بدانند به کمک کدام شیوه‏ها می‏توانند هرچه بهتر و بیشتر، کودکان تحت سرپرستی‏شان را به مطالعه علاقه‏مند کنند.
از آنجا که بذر هر موضوع تربیتی، در «خانواده» در وجود کودک کاشته و سپس توسط «مدرسه» و «جامعه» بارور می‏شود، ما نیز در اين مختصر به نقش دو نهاد از این سه نهادِ بزرگِ تربیتی يعني «خانواده» و «مدرسه» در ایجاد گرایش و عادت به مطالعه در بچه‏ها می‏پردازیم:

 

الف. در خانواده

1. در اختیار قرار دادن کتابهایِ مصورِ رنگی
گرایش به مطالعه، مثل بسیاری از گرایشهای اکتسابیِِِِِِ دیگر، باید از همان دوران خردسالی (حدود دوازده تا چهارده ماهگی) در شخص به وجود بیاید؛ و اگر نتوان در همان سنین خردسالی بذر علاقه به کتاب و مطالعه را در وجود طفل کاشت، جبران آن در سالهای بعد، بسیار دشوار خواهد بود.
تجربه نشان داده است که بچه‏ها از همان سنین پایین، از تماشای تصاویرِ سادۀ مربوط به موجودها و اشیاء آشنایِ اطرافشان لذت می‏برند. بنابراین اگر در این دوران، کتابهای مُصَوّرِ رنگی ـ با خصوصیات گفته شده ـ در اختیار آنان قرار گیرد، به ورق زدن مکرر و تماشای تصاویر آن می‏پردازند؛ و به این ترتیب اولین سنگِ بنایِ آشنایی و الفت آنان با کتاب گذاشته می‏شود.
توضیحهای ساده‏ای که از طرف پدر و مادر دربارۀ این تصویرها داده می‏شود، به دانشِ خردسال نیز غنایی بیشتر می‏بخشد و باعثِ تسریع در رشد فکری او می‏شود.
به مرور می‏توان برای این تصاویر، داستانهایی کوتاه و سرگرم‏کننده ساخت و احتمالاً از خردسال خواست که آن داستانها را بازگو کند؛ یا او را واداشت که خود برای آن تصاویر، داستان یا داستانهایی بسازد و برای شما تعریف کند.
به تدریج که سن خردسال بالا می‏رود، می‏توان کتابهایِ دارایِ داستانِ مصوّر را برای او خواند، و در همین حین به او تلقین کرد که وقتی به مدرسه رفت خودش می‏تواند نوشته‏های کتابها را بخواند.
همچنین می‏توان با استفاده از سي‌دي‌ها و نوارهای ضبط صوتي که براساس داستانهای شیرین و آموزنده و مناسب آن سنین توسط مؤسسات معتبر تهیه شده (نوار داستانها، همراه با کتاب مربوط به آنها)، کودک را با کتاب الفت داد. به این ترتیب که همراه با سي‌دي يا نوار داستان، کتاب مذکور را هم در اختیار کودک گذاشت تا همزمان با گوش‏دادن به سي‌دي يا نوار، با ورق زدن کتاب مربوط به آن و تماشای تصاویرش، صحنه‏های داستان را بهتر مجسم کند.

2. داستان‏گویی و داستان‏ خوانی
داستانهای ساده و سالمی که مادرها ـ و احیاناً مادربزرگها و پدربزرگها ـ برای بچه‏ها تعریف می‏کنند نیز وسیلۀ دیگری در جلب آنان به کتاب و مطالعه است.
جمعی از کارشناسان معتقدند که کتابخوانی برای بچه‏ها، منحصر به سنین خردسالی و زمانی که بچه‏ها سواد خواندن و نوشتن ندارند، نیست؛ بلکه این کار لااقل تا حدود دوازده سالگیِ آنها باید ادامه یابد.
3. اهل مطالعه بودنِ بزرگترها
در خانواده‏هایی که پدر و مادر یا برادر و خواهرهای بزرگتر، اهل مطالعه‏اند، بچه‏ها با مشاهدۀ آنان، خود به خود به مطالعه و روی آوردن به کتاب تشویق می‏شوند. مثلاً پدر و مادری که شبها قبل از خواب، ساعتی را به مطالعه می‏گذرانند، بی‏آنکه حتی خود بخواهند، به تدریج شاهد خواهند بود که فرزند خردسالشان هم کتابی به دست می‏گیرد و به تقلید از آنها ـ ولو به ظاهر ـ مشغول مطالعۀ آن می‏شود.
به همین سبب، از سنین چهار ـ پنج سالگی که احساس مالکیت در بچه‏ها قوی‏تر می‏شود، لازم است آنها کتابهایی از آن خود داشته باشند. اما در تمیز و سالم نگه داشتن کتاب توسط آنان، نباید وسواس زیاد به خرج داد و اصرار بیش از حد داشت. بلکه باید اجازه داد کتاب نیز مانند یک اسباب‏بازیِ مورد علاقه، مونس آنان در جاها و حالتهای مختلف باشد؛ ولو آنکه احتمالاً کثیف یا چروک و پاره شود.

4. صحبت کردن با كودكان و...
كودكاني که حرف‏زدنشان پیشرفته‏تر است، اغلب در سالهای اولیۀ دبستان، بهتر و راحت‏تر می‏توانند خواندن را شروع کنند. بنابراین گوش‏دادن صبورانه به حرفهای بچه‏ها، دادنِ اجازۀ سخن گفتن و ابراز وجود به آنان، و صحبت کردنِ صحیح و سلیس با ایشان، می‏تواند یکی از گامهای اولیه در امر علاقه‏مند کردن کودکان به مطالعه باشد.
یکی از متخصصان در این زمینه می‏گوید: «کودکانی که در بزرگی در شمار مطالعه‏کنندگان خوب و ماهر قرار می‏گیرند، بیشتر آنهایی هستند که خوب فکر کردن، خوب گوش دادن، و خوب حرف زدن را در کودکی آموخته‏اند.»
بازیهای توأم با کلام آهنگین نیز نقطة شروعی مطبوع برای علاقه‏مند کردن طفل به مطالعه هستند:
بچه‏ها از چهار ـ پنج سالگی، از کلام آهنگین لذت می‏برند؛ و داستانهای و کتابهایی که دارای چنین بخشهایی هستند، برایشان بسیار دوست‏داشتنی‏اند.
همراه با این کارها، پدر و مادر بهتر است هنگامی که به کتابخانه می‏روند، کودکشان را نیز همراه ببرند. از این راه نیز، از همان سنین پایین، انس و الفتی بین کودک و کتاب و کتابخانه ایجاد می‏شود. (البته کتابخانه‏ها نیز باید بخشی جذّاب و مستقل، مخصوص کودکان و نوجوانان داشته باشند.)

5. خواندن شعر برای كودكان و تشویق آنان به حفظ کردن آن
بسیاری از بچه‏هایی که در سنین بالاتر نسبت به شعر بی‏تفاوتند، کسانی هستند که در سنین پایین، شعر با صدای بلند نشنيده‏اند.
علاقه به شعر را می‏توان از هشت ـ نُه ‏ماهگی، که طفل به شنیدن لالایی علاقه‏مند می‏شود، در او ایجاد کرد، و بعدها با مَتَلها، داستانهای آهنگین یا دارای قسمتهای موزون، و شعرهای ساده و متناسب، به آن استمرار بخشید و ریشه‏دارش ساخت.
شعرهای این سنین، تا آنجا که ممکن است باید کوتاه و دارای وزنهای ساده و عمدتاً هجایی باشند. از نظر موضوعی نیز، بهتر است از شعرهای خنده‏دار و فکاهی شروع کرد. شعرهایی که در ارتباط با داستانهای مورد علاقة بچه‏ها یا حوادث روزمرۀ پیرامون آنها، یا راجع به حیوانها و اسباب‏بازی‏های مورد علاقة آنان باشند هم، توجه ایشان را به خود جلب می‏کنند.
روزهای بارانی یا بعدازظهرهایِ داغ تابستان که کودک مجبور است در خانه بماند، و یا وقتهایی که از بازی و جنب و جوش خسته شده و در حال استراحت و سکون است، بهترین زمانِ شعرخوانی برای اوست.
البته شعر را باید صحیح و سَلیس و با حالت و احساس خواند؛ تکیه‏ها و مکثهای لازم روی کلمه‏ها را رعایت کرد، و این کارها را با حرکتهای مناسب سر و دست و صورت همراه کرد. جدا از اینها، هرچه شعر، با توجه به موقعیت ویژه‏ای که خردسال در آن واقع شده است انتخاب شود، تأثیر و فایدۀ بیشتری به دنبال خواهد داشت.

6. تشویق کودکان به صحبت دربارۀ کتابها
بچه‏ها اغلب مشتاقند دربارۀ کتابهای جالبی که خوانده‏اند یا مایلند بخوانند، صحبت کنند. صبوری و حوصله به خرج دادن بزرگترها در این مورد و گوش دادن به صحبتهای آنها در این زمینه و در صورت لزوم تشویق آنان به این کار، گامی مؤثر در گرایش دادن هرچه بیشترشان به مطالعه است. (روشن است که در این راه، هرگونه اجبار، و یا تبدیل موضوع به شکلی از «درس پس دادن»، مطلقاً درست و مفید نیست.)

7. استفادۀ درست از صدا و سیما و سینما
از حدود سالهای آخر قبل از دبستان، قدرت تمرکز در گوش و گرایش به گوش‏دادن صبورانه، در خردسال پرورش می‏یابد. درنتیجه، او به گوش دادن به برنامه‏هایِ مناسبِ خود که از رادیو پخش می‏شود، علاقه پیدا می‏کند. توجه به برنامه‏های تلویزیونی نیز، مدتها زودتر از این در او ایجاد می‏شود. این، ویژگی مثبتی است که چنانچه صدا و سیما با برنامه‏ریزی صحیح و علمی با آن روبه‏رو شود، می‏توان بهره‏هایِ مثبتِ تربیتی و پرورشیِ بسیاری از آن گرفت. با وجود این، توجه بچه‏ها به این وسایل ارتباط جمعی، تا حدودی معیّن، مفید و صحیح است، و اگر از آن مرزها بگذرد، قطعاً تأثیری معکوس در امر مطالعۀ آنان خواهد داشت.
بچه‏ها اغلب دارای قدرت تجزیه و تحلیل کافی و یا پیرو عقل و منطق در برنامه‏ریزی برای خود و تقسیم وقتهایشان میان کارهای مختلف و یا نگهداری «حد» برای پرداختن به امور مورد علاقة خویش نیستند. از طرفی، بخصوص در سالهای آخر دبستان، در مواردی مثل میزان تماشای تلویزیون یا رفتن به سینما، بچه‏ها اغلب مُقلّد بزرگترها ـ خاصه پدر و مادرشان ـ هستند.
خلاصه آنکه، نباید اجازه داد كودكان وقتی بیش از حد لازم را صرف گوش دادن به رادیو یا تماشای تلویزیون و یا رفتن به سینما کنند. در عوض باید آنان را تشویق کرد که بخشی از این وقتِ صرفه‏جویی شده را به مطالعۀ آزاد اختصاص دهند.

ب. در مدرسه

بعضی صاحبنظران معتقدند که حدود نود و پنج درصد از بچه‏ها را می‏توان تا همان دورۀ دبستان به مطالعه علاقه‏مند کرد؛ و کسی که در این سنین به این مرحله نرسد، بسیار مشکل خواهد بود که بعدها بتوان وی را به مطالعه علاقه‏مند کرد.
مدرسه دومین محیط تربیتی است که در شکل‏دهی به شخصیت کودک، فوق‏العاده مؤثر است. و بخصوص با دقت در اینکه کودک ـ علی‏القاعده ـ آموختنِ خواندن و نوشتن را از مدرسه آغاز می‏کند، نقشِ حساسِ اولیاي مدارس در این مورد بیشتر آشکار می‏شود.
اهمّ روشهایی که به وسیلۀ آنها می‏توان در مدرسه، کودک را با کتابهای غیردرسی آشنا ساخت و شوق به مطالعه را در او بیدار کرد، به شرح زیر است (البته برخی از این شیوه‏ها باید در زمانِ مناسبِ خود و برای دوره‏ای خاص از تحصیل به کار رود):

1. داستان‏گویی و کتابخوانی
یکی از روشهای مؤثر برای علاقه‏مند کردن بچه‏ها به مطالعه (چه در دوران قبل از دبستان و چه در دورۀ دبستان)، «داستان‏گویی» و «کتابخوانی» است.
بچه‏ها عاشق داستان ـ بخصوص داستانهای مهیّج و پرماجرا و شیرین ـ هستند. بنابراین لازم است که آموزش و پرورش، در طول هفته، ساعتی از ساعات کلاسی را به «داستان‏گویی و کتابخوانی» اختصاص دهد. در این ساعتها، «داستان‏گو» با تعریف داستانهای جالب و آموزنده، هم می‏تواند کودک را سرگرم کند و از این طریق کششی نسبت به کتاب و مطالعه در او به وجود آوَرَد و هم با آموزش بعضی نکات تربیتی در خلال داستانها، به تربیتِ روح و روانِ او بپردازد. علاوه بر اینها، به این وسیله می‏توان از مدرسه، محیطی دلچسب برای کودکان ساخت و آنها ـ بخصوص بچه‏های گریزپا ـ را به تحصیل راغب ساخت. در سالهای آخر دبستان که سن و میزان دقت و توجه بالاتر می‏رود، می‏توان جلسه‏های داستان‏گویی را به «داستان‏خوانی» (خواندن داستان از روی کتاب) تبدیل کرد؛ و در سالهای بالاتر، می‏توان کتابهای غیرداستانی را نیز برای آنان خواند (برای آنکه کودک یک بُعدی نشود و تمام مطالعه‏اش را به داستان منحصر نکند).
لازم به گفتن است که داستان‏گویی و کتابخوانی، مستلزم رعایت شرایطی (از قبیل بیان رسا و صمیمی، تسلط داستان‏گو به موضوع داستان، حرکتهایِ متناسبِ سر و دست و اندامهای صورت، جالب و قابل فهم بودن موضوع برای مخاطبان، زیاده از حد طولانی نبودن داستان و مانند اینها) است، که بدون مراعات آنها، چندان موفقیتی در کار حاصل نخواهد شد. کتابخوانی را نیز تا آنجا که ممکن است باید خود معلم انجام دهد. و در صورت استفاده از دانش‏آموزان برای این کار، کسانی را انتخاب کند که قادر باشند نوشته را رسا و خوب و قابل فهم بخوانند.

2. بردن كودكان به کتابخانه
اگر معلم بتواند پای بچه‏ها را به کتابخانه باز، و آنان را به رفتن به آنجا علاقه‏مند کند، یکی از مؤثرترین گامها را در راه الفت دادن ايشان با کتاب و مطالعه، برداشته است.
پس، در کنار کارهایی نظیر داستان‏گویی و کتابخوانی، باید آرام‏آرام پای کودک را به کتابخانه باز کرد. این کار را می‏توان از اواخر کلاس اول دبستان آغاز کرد. (البته در مناطقی که کتابخانه محلی دارند و این کتابخانه، برنامۀ خاص داستان‏گویی و سایر برنامه‏های مخصوص سنین زیر دبستان دارد، از همان سنین خردسالی نیز می‏توان بچه‏ها را به کتابخانه برد.) زیرا در این مدت، کودک کم و بیش برخی کلمه‏ها و حروف الفبا را شناخته است و کم‏کم می‏تواند از کتابهای ساده‏ای که برای او نوشته شده است، استفاده کند.
گاه نیز مُلزم کردن بچه‏ها به تهیة گزارشی از کتابخانۀ محلۀ یا... به عنوان انشا یا کارِ عملیِ کلاسی، می‏تواند اقدامی مفید در جهت مأنوس کردن بچه‏ها با کتابخانه باشد.
معلم می‏تواند در یکی از ساعات کلاس، دانش‏آموزان خود را به کتابخانۀ مدرسه ببرد و آنان را اجمالاً با آنجا و کتابهای موجود در آن آشنا کند. بچه‏ها حتی می‏توانند در همین بازدید، به عضویّت کتابخانه درآیند. عضویت در کتابخانه، علاوه بر آنکه گامی در جهت نزدیکتر کردن آنان به کتاب است، به آنها احساس غرور و شخصیتی خاص نیز می‏بخشد.
در سالهای بعد می‏توان همین کار را با بردن كودكان به کتابخانه‏هایِ بزرگِ خارج از مدرسه، مثل کتابخانة ملی یا کتابخانه‏های کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و احیاناً کتابخانۀ مسجد محله، انجام داد. در هر حال معلمان باید تا آنجا که می‏تواند بچه‏ها را به عضویت در کتابخانه‏هایِ خاصِ خودشان تشویق کنند، و در صورت نیاز به ضمانت دانش‏آموزان برای این کار، از آن دریغ نورزند.
تجربه نشان داده است که به محض آنکه عده‏ای از دانش‏آموزان یک کلاس به عضویت یک کتابخانه درمی‏آیند و از آن کتاب می‏گیرند، سایر دانش‏آموزان آن کلاس نیز داوطلبِ عضویت در آن کتابخانه می‏شوند.

3. بردن كودكان به مؤسسه‏های انتشاراتی
این کار که می‏تواند با آشنا ساختن آنان با مراحل مختلف چاپ یک کتاب یا مجله همراه باشد، ضمن آنکه به بچه‏ها معلومات تازه‏ای می‏دهد و موجب لذت بردن آنان از این بازدید خواهد شد، نقشي به‌‌سزا در علاقه‏مند كردن آنان به مطالعه خواهد داشت. بسیار بهتر خواهد بود اگر این بازدید، از یکی از محلهای شناخته شدۀ چاپ و انتشار کتابهای کودکان یا یکی از مجله‏های محبوب آنها باشد.

4. مُلزم ساختن دانش‌آموزان به مراجعه به کتابهایِ کمک درسی
معلم می‏تواند قبل از شروع هر درس، منابعی را که در آن، مطالبی مکمل آن درس خاص (در حد فهم دانش‏آموزانش)، آمده است شناسایی، و پس از تمام شدنِ درس، آنها را به دانش‏آموزان معرفی کند، و آنان را تشویق کند که برای به دست آوردن اطلاعات بیشتر در زمینۀ درس مذکور، به آن منابع مراجعه کنند. (بسيار خوب خواهد بود اگر مؤلفان کتابهای درسی، در پایان هر درس، خود، تعدادي از این کتابها را معرفی کنند.)
از طرفی، معلمان انشا، می‏توانند با دادن موضوعهایی که نوشتن آنها نیازمندِ مراجعه به یک یا چند کتاب است، و معرفی آن کتابها، بچه‏ها را وادار به مطالعه کنند. یا با دادن موضوعهایی مثل «بهترین کتابی که خوانده‏ام» و امثال آن، دانش‌آموزان را به مطالعه ترغیب کنند. معلمان درس فارسی نیز امکانِ وسیعی برای وادار کردنِ بچه‏ها به کتاب خواندن دارند. به طور مثال، معلم، هنگامی که شعری را از کتاب فارسی می‏خواند، شعری دیگر از شاعرِ شعر مذکور را نیز ـ که در خاطر دارد ـ برای بچه‏ها بخواند. سپس از زندگی، سبک و آثار آن شاعر برای بچه‏ها بگوید، و آنان را تشویق کند که بقیۀ شعرهای او را نیز بخوانند (همین‏طور در مورد نویسندگان). یا با خواندن قسمتهای زیبایی از شعرها و مطالب جالب از منابع غیردرسی برای بچه‏ها، شوق به ادبیات را در دل آنان زنده، و شعلۀ اشتیاق به آن را در درونشان فروزان کند.
5. دادن موضوع انشا راجع به کتاب
این کار می‏تواند به مناسبت یا بی‏مناسبت، و یا به شکلهای مختلفِ ابتکاری باشد. برای مثال، «فایده‏های کتاب را بنویسد»، یا «دلتان می‏خواست جای کدامیک از قهرمانان داستانها باشید»، یا...

6. درست کردن دفتر شرح احوال نویسندگان و شاعران
این کار، جدا از وادار ساختنِ بچه‏ها به مطالعۀ بيشتر و مراجعه به منابع مختلف، می‏تواند زمینه‏ای مناسب برای آشنایی آنان با نویسندگان و شاعران برجسته و متعهد، و نیز احتمالاً، مطالعۀ آثار آنان باشد.

7. معرفی کتاب به مناسبت روزهای خاص
مربی پرورشي یا معلم، باید تقویمی شامل روزهای ویژه داشته باشد. مدرسه نیز باید به مناسبت هر یک از این روزها، مراسمی ـ ولو ساده و مختصر ـ برگزار کند. آنگاه مربی یا معلم، به این مناسبتها، دانش‏آموزان را به کتابهايی ارجاع دهد که حاوی اطلاعاتی بیشتر، راجع به وقایع و مسائل آن روزهای خاص هستند. یا بچه‏ها را از چند روز قبل تشویق کند که با مراجعه به منابعي که خودش یا کتابدار معرفی می‏کند، شعر یا نمایشنامه یا مقاله‏ای برای آن روز تهیه کنند و آن را در حضور بچه‏ها اِجرا کنند یا بخوانند.

8. «داستان‏سازی» توسط بچه‏ها
به این شکل که معلم با گفتن «بسم‏الله...» و «یکی بود، یکی نبود...»، مطلب را شروع کند و از بچه‏ها بخواهد که به ترتیب، هر یک، جمله‏ای به این مقدمه بیفزاید. به طوری که جملۀ هر نفر، در ادامه و تکمیل جملۀ نفر و یا نفرات قبل از خود باشد؛ و در مجموع، یک خط سیر مشخص در آن دنبال شود، تا آنجا که به پایان برسد. (در این شیوه، بهتر آن است که معلم، مطلب و جمله‏های گفته شده توسط خودش و بچه‏ها را، به همان ترتیب، روی تخته‏سیاه بنویسد.)

9. اجرای نمایشنامه
‏معلمان و مربیان مدرسه به صورت مستقل، و گاه نیز به کمک خودِ بچه‏ها، می‏توانند متن یک داستان عامیانه یا غیرعامیانۀ از پیش آماده را به صورت نمایشنامه درآورند، و دانش‏آموزان، آن را اجرا کنند. این کار باعث می‏شود که هم دانش‏آموزانِ اجرا کنندۀ نمایش به کتاب مربوط به آن مراجعه کنند و هم سایر دانش‏آموزان به مطالعۀ آن کتاب تشویق شوند. گاهی نیز اجرای یک یا چند سرود از شعرهای یک کتاب، بچه‏ها را به مطالعۀ آن راغب می‏کند.

10. دادنِ فهرست کتابهایِ مناسب
با توجه به اوقات فراغت نسبتاً زیادِ دانش‏آموزان در تابستان، در اواخر هر سال تحصیلی، معلمان می‏توانند فهرستی از کتابهای مناسب و جالب را در اختیار بچه‏ها قرار دهند، تا آنان، در تابستان با خرید و یا امانت گرفتن آن کتابها از کتابخانه‏ها و یا دیگران، به مطالعۀ آنها بپردازند. این کار، جُدا از آنکه مانع از به هدر رفتن وقت بچه‏ها در اثر مطالعۀ آثار بی‏ارزش و احتمالاً بدآموز می‏شود، انگیزۀ بیشتری برای مطالعه در آنها ایجاد خواهد کرد.

11. معرفی کتابخانه‏ها
این کار نیز بهتر است توسط آموزگاران، مربیان، کتابدار مدرسه و یا مجله‏های خاصِ کودکان و نوجوانان انجام پذیرد؛ تا دانش‏آموزان دقیقاً با این مراکز آشنا شوند و در اوقات فراغت خود ـ بخصوص تابستانها ـ بتوانند به این کتابخانه‏ها مراجعه، و برای مطالعۀ خود، از آنها کتاب دریافت کنند.

12. دقت در انتخاب کتاب برای کتابخوانهای نُوپا
چه بسا یک انتخاب نابجا در این زمینۀ، کودکی را که تازه به کتاب رو آورده است برای مدتي مدید، از مطالعه دلزده کند. بنابراین بهتر است برای کودکی که ـ به هر دلیل ـ تازه مطالعه را شروع می‏کند، کتابهای ساده، اما شیرین و احیاناً مُهیّج و پرماجرا، و گاه صرفاً فکاهی و مفرّح انتخاب کرد؛ تا با این تمهید او به مطالعه علاقه پیدا کند. همچنین، این کار، بهتر است تا زمانی که اطمینان حاصل شود که علاقة لازم در او به وجود آمده و پا گرفته است ادامه یابد. آنگاه است که می‏توان کتابهایی نسبتاً سنگینتر و با مطالبی عمیقتر به او ارائه کرد. اما این کار نیز باید حساب شده و به تدریج صورت گیرد: نباید عجله کرد. به اندازۀ کافی فرصت هست. باید حساب شده و دقیق به پیش رفت.
گاه نیز مشابه این شیوه می‏تواند دربارۀ بچه‏هایی که در وضعیت روحی خاصی قرار گرفته‏اند اِعمال شود. مثلاً کودكی که از پدر یا مادر خود جدا شده است، در صورت مطالعۀ کتابی که شخصیت اصلی آن به وضعیت خودِ او دچار بوده است، چه بسا انس و الفتی خاص با کتاب بیابد و آن را به عنوان دوستی همدل بپذیرد. همچنین، گاه که یک مسألۀ خاص در سطح جامعه مورد توجه و علاقۀ عموم قرار می‏گیرد (مثلاً زلزله، سیل، سفر به کرات دیگر،...) دادن کتابي مناسب در این زمینه به كودكان و نوجوانان، می‏تواند عاملی مهم در گرایش دادن آنان به مطالعه باشد.
کودکان از سالهای آخر دبستان به ورزش و مطالب ورزشی علاقه‏مند می‏شوند. به ویژه در هر فصلِ خاص، دادن کتابهایِ ورزشیِ متناسب با آن فصل (مثلاً کتابی راجع به شنا، در تابستان)، نیز می‏تواند در جلب توجه آنها به کتاب، مفید باشد.

13.تهیۀ نشریۀ دیواری
با تشکیل گروههای روزنامه‏نگاری می‏توان کودکان و نوجوانان را به نوشتن داستان، مقاله و شعر تشویق کرد.
اگر در هر نشریه، قسمتی به معرفی یا نقد و بررسی کتاب اختصاص یابد، بچه‏ها برای تهیۀ این مطلب، خواه‏ ناخواه مجبور به مراجعه به کتابها و مجله‏ها خواهند شد؛ و این خود گامی در جهت آشتی دادنِ آنان با کتاب است. (گاه می‏توان به جای نشریۀ دیواری، نوشته‏های بچه‏ها را در نشریه‏هایی که به صورت پُلی‏کپی تهیه می‏شوند چاپ کرد و با قیمت ارزان در معرض فروش گذاشت.)

14. معرفی نویسندگان و شاعران
با معرفی نویسندگان و شاعرانِ خوب و كتابهايشان، کودک يا نوجوان به خواندن آثار آنان راغب خواهد شد. ضمن آنکه، کودکان و نوجوانان که اهل مطالعه‏اند نیز، به این وسیله خواهند دانست که چه آثاری را باید بخوانند؛ و در نیتجه، مطالعه‏شان روالی صحیحتر به خود خواهدگرفت.

15. نقد و بررسی کتاب
این کار اگر درست و علمی و به شکلی جذّاب صورت گیرد، می‏تواند بسیار مفید و مؤثر باشد. به این دلیل که به این بوسیله، کودک یا نوجوان متوجه خواهد شد که کتاب، «وَحیِ مُنزَل» نیست؛ و آنچه در آن نوشته شده است، گاه نیز می‏تواند درست نباشد. نیز این را درخواهد یافت که همه چیز را همگان دانند؛ و چه بسا نویسنده‏ای، بسیار چیزها را نداند. همچنین او می‏آموزد که از آن پس، هر نوشته و کتاب را با دیدی انتقادی بخواند. و از این طریق، متوجّه نکات ریز و دقیقی در نوشته خواهد شد، که هنگامی که خود آن را مطالعه کرده بود، متوجّه آنها نشده بود.
نقد و بررسی کتابها، به بچه‏ها شمَّ انتقادی خواهد داد و باعث خواهد شد که با خواندن یک کتاب، از این‏رو به آن‏رو نشوند؛ سیلقۀ آنان را در انتخاب کتاب بالا خواهد برد، و موجب خواهد شد که دیگر هر کتابی را نخوانند بلكه كتابهاي مناسب و مفيد را انتخاب كنند.
این کار، احتمالاً، عده‏ای از کودکان و نوجوانانی را هم که هنوز کتاب موردِ نظر را مطالعه نکرده‏اند، به خواندن آن کتاب متمایل خواهد کرد.
نقد و بررسی کتاب، به شکل غیرمستقیم، بچه‏ها را در نوشتن نیز یاری خواهد کرد و نقایصِ آنها در نگارش را بر خودشان آشکار خواهد ساخت.
این کار همچنین به کودک و نوجوان، راهِ شناخت و استفادۀ بیشتر از اثر را خواهد آموخت (توجه به «مقدمه» و «پیشگفتار» کتاب و علت وجودی آنها، زمان و تیراژ و نام مؤلف یا مترجم و ناشر، تعداد دفعه‏های چاپ، زیرنویس‏ها،...).

16. برگزاری نمایشگاه کتاب
می‏توان حداقل هر فصل یک بار، نمایشگاهی از آثار خوب گذشته و آخرین آثار چاپ شدۀ مناسب بچه‏ها، در مدرسه یا مسجد محله ترتیب داد. این نمایشگاه بهتر است به طرزی جالب و زیبا تشکیل شود و در آن، کتابها با تخفیفهای زیاد به بچه‏ها ارائه گردد، و از پدران و مادران نیز دعوت شود که در این نمايشگاه شرکت کنند.
نمایشگاه کتاب باعث می‏شود که حتی كودكان و نوجوانان که اهل مطالعه نیستند نیز تشویق شوند که چند جلدی کتاب بخرند. از طرفی، گاه که مطالعۀ بچه‏ها به آثار یک یا چند نویسندۀ خاص محدود شده است، برگزاری نمایشگاه، با معرفی آثار نویسندگان دیگر، منجر به گسترش آن محدودۀ خاص مطالعاتی آنان خواهد شد. همچنین، برگزاری نمایشگاه، بچه‏ها و معلمان آنان را با آخرین کتابهای چاپ شده آشنا می‏سازد؛ و از این طریق، آموزگار متوجّه خواهد شد که مطالبی که دانش‏آموزان در اوقات آزاد خود مطالعه می‏کنند چه چیزهاست.
می‏توان در کنار نمایشگاه، به برگزاری سخنرانیهای جذّاب، نمایش فیلم و اسلاید دربارۀ کتاب، یا انتشار جزوه‏هایی در زمینة اهمیت مطالعه نیز اقدام کرد. در نمایشگاه، همچنین می‏توان نوشته‏های خوب کودکان و نوجوانان را نیز به معرض نمایش دیگران گذاشت و به این وسیله هم آنها و هم دیگر بچه‏ها را به مطالعه و نوشتن ترغیب کرد.
در صورت نبود امکان برگزاری نمایشگاه در محله، می‏توان بچه‏ها را برای بازدید نمایشگاههای کتابی که در مناطق دیگر برگزار شده است، برد. (با این همه، برگزاری نمایشگاههایِ سیّارِ کتاب، برای روستاها و نقاط دوردست، از واجبترین کارهایی است که باید انجام گیرد.)

17. فروش همیشگی کتاب
می‏توان در مسجد یا مدرسه، به طور دایم ـ در تمام طول سال ـ قسمتی هرچند کوچک را به محل فروش کتاب اختصاص داد. برای این کار، می‏شود از محل شرکت تعاونی مدرسه، و در صورت نبودن آن، از یک میز ساده در گوشۀ راهرو یا حیاط مدرسه یا نمازخانه استفاده کرد. کتابهایی که در این محل برای فروش ارائه می‏شوند، می‏توانند از بهترین کتابهای گذشته و آخرین و مناسبترین کتابهای چاپ شدۀ جدید باشند. در بالایِ میزِ فروشِ کتاب، می‏توان با اعلانها و آگهیهایی، یا نقل قسمتهايی از کتابها، به معرفی کتابهای مفید برجسته پرداخت، تا بچه‏ها به خرید آنها تشویق شوند.

18. ترغیب كودكان و نوجوانان به نوشتنِ کتاب
بخصوص در سنین اولیۀ دبستان، می‏توان بچه‏ها را تشویق کرد که داستانی بنویسند و برای آن نقاشی کنند. آنگاه معلم بهترینِ این نوشته‏ها را به صورت کتابی درآورده، در بهترین جای مدرسه یا کتابخانۀ کلاس یا مدرسه به معرض نمایش بگذارد. بعداً نیز می‏توان آن را در کتابخانه قرار داد تا مانند سایر کتابها مورد استفاده و مطالعۀ ساير دانشآموزان قرار گیرد. این کار تأثیر قابل توجهی در ترغیب بقیه به مطالعه و نوشتن خواهد داشت.

19. برگزاری روزهای یا هفتۀ خاص کتاب
در این روزها می‏توان بچه‏ها را به نوشتن مقاله یا ایراد سخنرانی دربارۀ اهمیت و ارزش کتاب یا شرکت در مسابقه‏هایی در این زمینه تشویق کرد. همچنین، در صورت امکان، خوب است از نویسندگان مورد علاقۀ بچه‏ها دعوت به عمل آید تا برای ایشان صحبت کنند و به سؤالهای آنان در زمینۀ نگارش و کتاب، پاسخ دهند. (از این مناسبتها می‏توان یک استفادۀ جنبی مهم نیز کرد؛ و آن تشویقِ مردم برای کمک به تجهیز كتابخانه‌هاي خاص کودکان و نوجوانان است.

20. آموزش روش مطالعه (بخصوص تندخوانی)
تحقیقات نشان می‏دهد که بعضی از متنها را می‏توان با سرعت صد و برخی دیگر را با سرعت دویست کلمه در دقیقه خواند. در برخي کشورها مطالعه کنندگان ماهری هستند که با حذف کردن کلمات زاید و بهره‏گیری از شگردهای دیگر به هنگام مطالعه، گاه در هر دقیقه ششصد تا هزار کلمه می‏خوانند و در عین حال، معنی متنی را که می‏خوانند درمی‏یابند و می‏توانند آن را بازگو کنند.
به تجربه ثابت شده است که اگر راهِ درستِ مطالعه کردن و تندخوانی را به كودكان و نوجوانان بیاموزیم و آنان را به تمرین و تکرارِ مُنظّم و حساب شده در این راه برانگیزیم، در جوانی به حدِ متوسطی از تندخوانی خواهند رسید.
آموزش این شیوه به بچه‏ها، به آنان کمک خواهد کرد که از وقتِ خود برای مطالعه، استفاده‏ای به مراتب بیشتر ببرند. (این آموزش، خود شیوه‏هایی عملی و تمرینهایی دارد، که در کتابهای مربوط به آن، به تفصیل بیان، و حتی اخیراً آموزشگاههایی نیز در این ارتباط تأسیس شده است.)

21. به تصویر کشیدن یک صحنه یا شخصیّتِ موردِ علاقه از یک داستان
این کار که باید به وسیلۀ دانش‏آموزان صورت گیرد، می‏تواند به شکلی جدّی یا کاریکاتورگونه، به عنوان تکلیف کلاس نقاشی یا به صورت داوطلبانه، یا مسابقه و مانند آن باشد؛ و بهترین تصویرهای ارائه شده، در نمایشگاههای کتابی که در مدرسه یا «ناحیه» برگزار می‏شود و یا کتابخانۀ مدرسه، نصب شود.

ج. سایر نهادهای فرهنگی جامعه

علاوه بر مواردی که تا کنون بیان شد، روشهای زیاد دیگری نیز برای علاقه‏مند ساختن بچه‏ها به مطالعه وجود دارد؛ که متولی اجرای آنها، سایر نهادهای فرهنگی جامعه، از قبیل صدا و سیما، نشریات ویژه کودکان و نوجوانان، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و... هستند. که به دلیل ضیق مجال این مقاله، آن بحث را به فرصتي ديگر موكول مي‌كنيم. انشاء ا

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)