کارهای شاق
این هم از کارهای عجیب ستایش خانوم از نحوه ماست خوردن تو سینگ
ظرفشویی رفتن و
داخل کارتون رفتن و قابلمه سر گذاشتن و ... بالاخره باید همه چی رو تست کنه خانوم خانوما
ستایش خانوم داخل کمد دیواری تا درش باز میشه بدو تو کمد تازه به سختی هم وارد
میشه چند بار افتادی تا بالاخره موفق شدی
خونه مامان جون بودیم دیدیم صدات نمی یاد مامان جون برم ببینم چیکار میکنه
بله دیدیم ستایش خانوم داخل سینگ داره زور میزنه بیاد بیرون نمی تونه !!!!!!!!!!!!!!!
وقتی ما رو دیدی ذوق کردی ما هم که خندیدیم
فکر کردی چیکار کردی کلی ذوق کردی
اینم که کاملا مشخصه از نحوه ماست خوردن دخملی مدام می اومدی
سر سفره شام انگشت می کردی تو ماست بابا مهدی گفت بزار ببینیم چیکار میکنه
منم یه دستمال انداختم رو پاهاتو پیاله رو گذاشتیم جلوت که دیگه خدا میدونه
چه ذوقی می کردی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یواش یواش دستمالم انداختی اونور کم مونده بود شیرجه بزنی تو پیاله
حیف که جات نمی شد وگرنه !!!!!!!!!!!
دیگه آخراش وقتی فهمیدی تو سفره هستی گفتی حیفه فرشم ماستی نشه
می خواستی فرشم ماستی کنی که دیگه نزاشتیم و فرش هم ناکام ماند از ماست دادن
خانمی به اون....................
از علاقه ات به ظروف آشپزخونه بگم که کشوها از دستت امان ندارن چه خونه خودمون
چه خونه مامان جون
کفگیر ملاقه ... کف آشپزخونه و اسباب بازی ستایش خانوم
قابلمه هم ظاهرا تبدیل به کلاه شده تازگیا
چند روز پیش 3 دی 90 کنار دیوار و کمد رو پیدا کردی شد محل قایم با شک بازی دخملم
انقدر رفتی اونجا و اومدی بیرون من هم باهات دالی بازی کردم آخر گفتم ستایش مامان
بسه دیگه ولی دخمل قشنگم پر از انرژی الهی همیشه سلامت و زنده باشی دردونه من
پوشک های ستایش خانوم که تموم میشه ما کارتونی می خریم کارتونش که خالی شد
جای پوشک ها خالی نباشه ستایشم مدام دوست داشت بره داخل کارتون اونجا
می نشستی
و بازی می کردی منم باید مراقبت می کردم ازت تا یه وقتی نیفتی بیرون
پوشکت هم از نوع مای بیبیه عزیزم عشق منی
دلم ضعف میره برای تمامی کارهات حتی ریخت و پاشات رو هم دوست دارم
واقعا وقتی تو بغلمی تپش قلبم بیشتر میشه عزیز دلم