ستایش جونمستایش جونم، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 10 روز سن داره
محمدصدرا جونممحمدصدرا جونم، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 13 روز سن داره

ناز دونه خونمون ستایش

کارهای شاق

1390/10/5 10:14
نویسنده : مامانی
565 بازدید
اشتراک گذاری

 

نایت اسکین

این هم از کارهای عجیب ستایش خانوم از نحوه ماست خوردن تو سینگ

ظرفشویی رفتن و

داخل کارتون رفتن و قابلمه سر گذاشتن و ... بالاخره باید همه چی رو تست کنه خانوم خانوما

 

ستایش خانوم داخل کمد دیواری تا درش باز میشه بدو تو کمد تازه به سختی هم وارد

میشه چند بار افتادی تا بالاخره موفق شدی

ستایشم تو کمد دیواری 13 ماهگی

 

 

 

 

 

 

 

 خونه مامان جون بودیم دیدیم صدات نمی یاد مامان جون برم ببینم چیکار میکنه

بله دیدیم ستایش خانوم داخل سینگ داره زور میزنه بیاد بیرون نمی تونه !!!!!!!!!!!!!!!

13 ماهگی

وقتی ما رو دیدی ذوق کردی ما هم که خندیدیم

فکر کردی چیکار کردی کلی ذوق کردی

 

13 ماهگی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اینم که کاملا مشخصه از نحوه ماست خوردن دخملی مدام می اومدی

 سر سفره شام انگشت می کردی تو ماست بابا مهدی گفت بزار ببینیم چیکار میکنه

 منم یه دستمال انداختم رو پاهاتو پیاله رو گذاشتیم جلوت که دیگه خدا میدونه

چه ذوقی می کردی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

12 ماهگی

 یواش یواش دستمالم انداختی اونور کم مونده بود شیرجه بزنی تو پیاله

حیف که جات نمی شد وگرنه !!!!!!!!!!!

12 ماهگی

 

 

 

 

 

 

 

  دیگه آخراش وقتی فهمیدی تو سفره هستی گفتی حیفه فرشم ماستی نشه

می خواستی فرشم ماستی کنی که دیگه نزاشتیم و فرش هم ناکام ماند از ماست دادن

خانمی به اون....................

12 ماهگی

 

از علاقه ات به ظروف آشپزخونه بگم که کشوها از دستت امان ندارن چه خونه خودمون

چه خونه مامان جون

کفگیر ملاقه ... کف آشپزخونه و اسباب بازی ستایش خانوم

قابلمه هم ظاهرا تبدیل به کلاه شده تازگیا

15 ماهگی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

چند روز پیش 3 دی 90 کنار دیوار و کمد رو پیدا کردی شد محل قایم با شک بازی دخملم

انقدر رفتی اونجا و اومدی بیرون من هم باهات دالی بازی کردم آخر گفتم ستایش مامان

بسه دیگه ولی دخمل قشنگم پر از انرژی الهی همیشه سلامت و زنده باشی دردونه من

15 ماهگی 3 دی 90

 پوشک های ستایش خانوم که تموم میشه ما کارتونی می خریم کارتونش که خالی شد

جای پوشک ها خالی نباشه ستایشم مدام دوست داشت بره داخل کارتون اونجا

می نشستی

و بازی می کردی منم باید مراقبت می کردم ازت تا یه وقتی نیفتی بیرون

14 ماهگی

  پوشکت هم از نوع مای بیبیه عزیزم عشق منی

14 ماهگی

دلم ضعف میره برای تمامی کارهات حتی ریخت و پاشات رو هم دوست دارم

واقعا وقتی تو بغلمی تپش قلبم بیشتر میشه عزیز دلم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مامان رها
5 دی 90 10:56
سلام عزیز دل خاله به رها هم رای بده کدش 176 است خوشحال میشیم به ما هم سر بزنی
الی
5 دی 90 20:15
الهی خاله الهامش فداش شه که اینقدر جیگر شده دلم واسه مامانش هم تنگ شده
مامان زهره
8 دی 90 9:07
سلام : با همراهی دوستانمان باز هم به شما رای دادیم .اگه دوست داشتید به http://mohammad-sepehr.niniweblog.com/کد 180 هم رای بدین.
مامان عرشیا
16 دی 90 15:51
خداحفظش کنه ماشاا.... به این انرژی مثل عرشیای من شیطون ولی باهوش.
خاله سوسکه
7 بهمن 90 17:14
منم دوتا بچه ناز دارم مثل دختر شما اسم دختر منم ستایشه واقعا که بچه ها همه چیز ما مادرا هستن برعکس دختر شما دختر من خیلی ساکت و اروم بود اما حالا داداش کوچولوش راستین داره تلافی در میاره