یه روز برفی
ستایش قشنگم کوچولوی خرگوشی من
دختر نازنینم
امروز چهارشنبه و آخرین روز کاری منه 3 روز با هم دیگه هستیم 19/11/90 نمی دونی چه برفی داره میاد
من که تو اداره هستم و مرکز شهر برف همه جا رو سفید پوش کرده .
حتما سمت خونه ما خیلی بیشتر برف اومده دیشب هوا خیلی سرد بود بابا مهدی
مشمع خرید و تمام پنجره ها رو با مشمع پوشوند تو هم کلی کیف می کردی
می دویدی اینور اونور از روی مشمع ها نمی زاشتی ببره .
اگه همینجوری برف بیاد شب می برمت برف بازی، با هم دیگه برای اولین بار بازی کنیم
می خوام کلی هم ازت عکس بگیرم
عزیز دلم
خیلی دوست دارم و از اینجا دنیا دنیا بوسه برات می فرسیتم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی