ستایش جونمستایش جونم، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 10 روز سن داره
محمدصدرا جونممحمدصدرا جونم، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 13 روز سن داره

ناز دونه خونمون ستایش

کودکم روزت مبارک

1393/8/3 15:00
نویسنده : مامانی
389 بازدید
اشتراک گذاری

از روزی که صدایت در وجودم طنین انداز شد،شتاب

تپیدن قلبم رو به فزونی یافت و با حضورت

صدای تپش های قلبم را بیشتر و بیشتر شنیده ام

ای عزیز ترینم

 

دخملی من مدت ها بود که مدام می گفت مامان منو ببر اداره تون من هم

که شرایطم سخت بود برام مقدور نبود تا اینکه دیدم روز جهانی

کودک نزدیکه تصمیم گرفتم اون روز دخملیم رو بیارم اداره چون تو اداره

جشن بود با ماریا هم هماهنگ کردم تا آرمیتا و آنیتا رو بیاره تا ستایش

خانوم کلی بهش خوش بگذره. خلاصه روز چهارشنبه مورخ 16 مهر 93

صبح از خواب بیدار شدیم و بابا مهدی من و ستایش رو تا یک مسیر

رسوند و از اونجا با تاکسی با هم اومدیم اداره مامان.

وقتی رسیدم همکارام کلی ذوق کردند دخملم رو دیدند باهاش

احوالپرسی کردن و بعدش شروع کردیم صبحانه خوردن تا اینکه

آرمیتا هم که 3 ماه از ستایش کوچیکتر اومد و با نشستن صبحانه

خوردن بعد از اون هم رفتن حیاط و شروع کردن به بازی.

تا ساعت 10:30 که مراسم شروع شد ستایش و آرمیتا رو بردیم

سالن اونجا کلی نقاشی کردن بازی کردن و جایزه گرفتن کاردستی

درست کردن و برای هر کاری که انجام می دادن یه جایزه کوچولو

هم به بچه ها می دادند دیگه ظهر شده بود خسته شده بودیم برگشتیم

تو اداره با دخملم ناهار خوردیم، ستایش رفت با بقیه بچه های همکارا

که همشون اومده بودن واسه برنامه رفت حیاط دوباره بازی .

بعد ساعت 15:30 دوباره رفتیم واسه برنامه خاله رویا و عمو مهربون ستایش

با آرمیتا کلی بالا پایین پریدن

و بازی کردن نقاشی های جور واجور کشیدن، روی صورت دخملم رو هم نقاشی 

کردن که خانومی شبیه پروانه ها شده بود. حتی با دخملم مصاحبه هم

کردن من هم تمام سعی ام رو کردم که به دوردونه ام کلی خوش بگذره.

دیگه ساعت 17 بعد از ظهر بود هم من خیلی خسته شده بودم هم ستایش

برگشتیم وسایلمون رو جمع کردیم آژانس گرفتیم تا بریم خونه همین که سوار

ماشین شدیم ستایش خانوم خوابش برد وقتی رسیدم دم در خونه بیدارنمیشد.

به زور بیدارت کردم رفتیم خونه البته با گریه لباس عوض نکرده دوباره خوابیدی.

خیلی خوشحالم از اینکه دخترم بهش خیلی خوش گذشت.

«روز جهانیت همیشه همیشه مبارک باشه دلبندم»

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامانی(برای دخترم زهرا)
3 آبان 93 16:57
انشاا همیشه ستایش کوچولو شاد باشه و شما شاهد این شادی های شیرین گمونم همین برای ی مادر از هر چیزی شیرینتره انشاا نی نی نازتون هم به همین خوبی و سلامتی باشه
مامانی(برای دخترم زهرا)
27 آبان 93 14:46
سلام غیبت طولانی نشونه ی ی تولد شیرینه؟
مامانی
پاسخ
دقیقا همینطوره عزیزم
مامانی(برای دخترم زهرا)
19 آذر 93 14:47
سلام مبارک باشه عزیزم امیدوارم در کنار هم خوش و شاد باشین