ستایش جونمستایش جونم، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 20 روز سن داره
محمدصدرا جونممحمدصدرا جونم، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 23 روز سن داره

ناز دونه خونمون ستایش

دوست ستایش

1390/5/29 13:25
نویسنده : مامانی
296 بازدید
اشتراک گذاری

گل گل مامان

روز سه شنبه آقا هادی و مریم سادات با پسمل گلشون محمد صدرا افطار خونه ما بودن

محمد صدرا یک هفته از تو کوچیک تر وقتی داشتن وارد خونه می شدن چنان گریه کرد که بیچاره مریم سادات کلی چرخید تا ساکتش کرد.

بعد دخملیم خونه مامان جون حوا بود برای اینکه من بتونم کارهام انجام بدم و میز رو بچینم برای افطار

اونا که اومدن اومدم آوردمت اول همینجوری نگاشون می کردی بعد که ما شروع به افطار کردیم

اسباب بازیهاتو ریختم جلوتون و ما هم شروع به خوردن کردیم

شما هم شروع به حرف زدن کردین عزیزم قربونت برم انقدر قشنگ با هم حرف می زدین

ااااااااااااا و اووووووووووووو  می کردین وقتی هم اذیت می شدی یه اِ می گفتی محمد صدرا نگات میکرد

خسته که شدی چهار دست و پا اومدی تو آشپز خونه که بیای پیشم محمد صدرا هم دنبالت راه افتاد

اومد تو آشپز خونه انقدر خندیدیم که دیدیم دوتایی پشت هم دارید می یاین.

دوست دارم دلبرم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

زهرا
1 شهریور 90 0:23
سلام ستایش خانم.خوشگل خاله زهرا.من که اینقدر درگیر شدم که نتونستم جوجویی رو چند ماه ببینم.دلم خیلی برا تو و مامانت تنگ شده.خاله جون رومم نمیشه بیام پیشتون.اخه یه قولی به مامانت دادم.گلکم خیلی خوشحال شدم وقتی شنیدم اولین قدمات رو برداشتی.مبارک باشه.راستی چه وبلاگ خوشگلی داری.ادرسش رو از خاله الهام گرفتم.اومدن ماه تولدت رو هم بهت تبریک میگم.دوست دارم عزیزم بای بای