تولد نی نی زهرا
خـــــواب می بینـــــم دنیـــــا مــــال مـــن اســــت بیــــدار میشـــــوم و تـــــو تعبیـــرش میکنـــــی بـــــا چشمـــــان زیبایت! روز پنجشنبه 10/11/92، نی نی کوچولومون زهرا ناز نازی یکساله شد و ما شب تولدش رو جشن گرفتیم درکنار مامان و بابای مهربونش. ما، عمه مهساو مامان بزرگ و بابا ب...
ستایش در دنیای بازی
روز یکشنبه 29/10/92 من و ستایش و بابا مهدی با هم رفتیم شهر بازی از روز جمعه به گلی دختر قول دادیم ببریمش دنیای بازی و این قول در روز یکشنبه به وقوع پیوست. اولش از شلوغی کلی هیجان زده شده بودی و فقط نگاه میکردی بعدش یه بازی که سوار شدی و کلی کیف کردی دیگه تند و تند می گفتی اینو سوار شم یا اون یکی رو سوار شم . ما هم تا اونجا که تونستیم بازی هایی رو که برای سن دخملم بود سوارش کردیم. بابا مهدی هم یه راند مسابقه بوکس رفت که اونم بقدری خسته شد که نا نداشت. منم از این دنیای بازی استفاده کردم و با ستایش گلی ماشین بازیشو...
واسه دخترم
دختر داشتن یعنی کمدی پر از دامن های رنگی و چین چینی دختر داشتن یعنی اتاقی پر از عروسکهای ریز و درشت دختر داشتن یعنی یه میز توالت پر از کشها و گل سرهای رنگی رنگی دختر داشتن یعنی پچ پچ های شبانه مادر و دختر دختر داشتن یعنی لاکهای رنگی دختر داشتن یعنی رنگهای شاد شاد شاد دختر داشتن یعنی خریدهای خیلی زیاد و قشنگ دختر داشتن یعنی جلوی همه مغازه ها ایستادن دختر داشتن یعنی رقص و خنده های از ته دل و موهای بلند و لباسهای زیبا و کمد پر از لباس و ناخنهای همیشه لاک زده و گوشواره و تل و . . . دختر داشتن یعنی همه چی و در یک کلام یعنی عشق ازت ممنونم که دختر شدی و ازت م...
ستایشم در تصویر
نازگل مامان اینم عکس های هدیه های تولدت، البته با تاخیر ... نازنیم در حرم شاه عبدالعظیم در حیاط حرم اینم از اون ژست های زورکی دخملیه بالاخره اینم یه ژسته دیگه از گلبهار من ... ستایش و اتاقش ...
ستایش در باغ وحش
آبان ماه بود که با خاله لیلا امیر مهدی و مائده رفتیم باغ وحش ارم اینم عکس دخملیم اول که حیونا رو دید کلی ذوق کرده بود خصوصا میمون که براش خیلی جالب بود با شتر ستایش گلیم فیل رو هم دوست داشت. ولی آخرش دیگه خسته شده بود و دوست داشت زودتر برگردیم. ...
شایلین
شایلین کوچولوی ما در شهریور ماه 1392 بدنیا اومد عروسک کوچولو هم ماه ستایش گلی البته یه نی نی شهریوری دیگه هم به اسم ارسلان کوچولو هم ب ا اومدنش خوشحالمون کرد ولی عکسش رو ندارم. اینم از شایلین روزهای اول .......... ...
احوالات ستایش
فرشته کوچک من نازنین بهار زندگیم این روزها هر چی میگذره دخترم بزرگتر میشه حرفهای جدید می زنه عین آدم بزرگا چه کیفی داره خدایا که هر روز بچه ام جلوی چشممون رشد میکنه ازت ممنونم خدای خوبم خلاصه ستایش خانوم دیگه خانومی شده واسه خودش دیشب بابامهدی می گفت کاملا بزرگ شدن ستایشم رو احساس می کنم و ستایش یک کلمه جدید یاد گرفت احساس و در همون لحظه که در حال خوردن شیر دنت بود شیرش که تموم شد اومد جلو و گفت مامان من احساس می کنم دلم بازم شیر می خواد. کلی خندیدم از اینکه یه طوطی شیرین زبون تو خونه قشنگمون داریم. از اتفاقات خوب در ماه مهر عروسی خ...
ستایش 3 ساله شد
سالگی مبارک گل گلدونمون امید زندگیمون روز پنجشنبه 28 شهریور 92 ساعت 16 بعد از ظهر تولدت برگزار شد. بخاطر اینکه روز تولد اصلیت که امروزه وسط هفته بود مجبور شدیم آخر هفته قبل از تولدت رو جشن بگیریم خیلی خوب بود خیلی خوش گذشت، با اون پیرهن خوشگلت عین فرشته ها شده بودی عزیزم ار روز سه شنبه مرخصی گرفته بودم خونه بودم تا با خاله پریسای مهربون تمام کارها رو انجام بدیم ، اول از همه خونه رو مرتب کردیم لیست مهمونا رو آماده کردیم ، یکسری سفارش ها برای خرید رو به دایی میثم سپردیم تا برامون آوردش. راستی روز دوشنبه با خاله پریسا رفتیم شیرینی ...
روز تولد تو
خیلی خوشحالم از اینکه تو به دنیا اومدی دنیا فهمید که توانگار نیمه گمشده منی زندگی خیلی خوبه چونکه خدا تو رو داده. روز تولدت برام فرشته اش رو فرستاده خدا مهربونی کرد تو رو سپرد دست خودم دستت رو گرفتم و فهمیدم عاشقت شدم آورده دنیا یه دونه اون یه دونه پیش منه خدا فرشته هاشو که نمی سپره دست همه تو نمی یومدی پیشم من عاشق کی میشدم بخاطر اومدنت یه دنیا ممنون توام خدا مهربونی کرد که عشق مادر و پدر شدن رو در وجود ما روشن کرد. چنان این عشق در وجودمون روز به روز زیاد میشه که فرشته کوچولومونو میخوایم غورتش بدیم بره برسه به قلبمون که ببینه 2 تا قلب اگه می تپه و تپش...