تلاش دخملی بر چهار دست و پا رفتن
گل گل مامان هر روز تلاش می کنه تا بتونه چهار دست و پا بره ولی نمی تونه نمی دونم کی بالاخره این همه تلاش به نتیجه می رسه از اونجا که دخترم زرنگه مطمئنم به همین زودی ها می تونه جالب وقتی با زور به زانوش می ره به جای اینکه به جلو بیاد به عقب می ره . ستایشم بای بای کردنم یاد گرفته حتی تو آینه خودش رو نگاه می کنه با خودش بای بای می کنه خیلی دوست دارم عزیزم عاشق خودت و کارت هستم دلم برات ضعف می کنه وقتی یاد کارات می افتم کاش الان اینجا بودی یه بوس آبدار می کردمت دوردونه من نفس من جون من ...