ستایش جونمستایش جونم، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 15 روز سن داره
محمدصدرا جونممحمدصدرا جونم، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 18 روز سن داره

ناز دونه خونمون ستایش

دخترم

  هفته هایی که خط میخورند روی تقویم رومیزی من ...هفته هایی که هیچگاه تکرار نمیشوند...تو دیگر هیچ گاه این روزها را تجربه نخواهی کرد و من نیز هم...تو پر میکشی از افلاک به خاک و من اوج میگیرم از زمین به سوی بهشت...به سوی مادرانه زیستن...و سرمست از دیدن لبخند زیبای تو...و آنروز که چشم بگشایی و زیباترین لحظه خلقت را به من هدیه کنی...نمی دانم چه سری در آن لحظه هست که همیشه با یادآوریش اشک از دیدگانم فرو میریزد...اشکی شیرین چونان لحظات شیرین وصال دو عاشق ... دخترکم ! این روزها همه میپرسند از احساسم نسبت به تو...و من نمیدانم چگونه اینهمه حس زیبایم را بیان کنم...انگار که مادر بودن همین است!جمیع...
5 مهر 1390

مادرانه

خدای مهربانم! در این روزها می اندیشم مهربانتر از مادر یعنی چه؟.........مرا توان درک بالاتر از این نیست ...پس تو برایم بگو عشق را چگونه آفریدی که هیچگاه کهنه نمیشود؟ تو برایم بگو تو که مهربانتر از مادری چگونه عذابم خواهی کرد آنگاه که چشم به مهربانیت دوخته ام ؟برایم بگو چگونه در آغوش مهربانت بیارامم و غرق در محبت ناب تو شوم آنگاه که هزاران شیطان مرا از رسیدن به تو منع میکنند؟ خدایا این منم!بنده ای کوچک در روزی بزرگ...بپذیر مرا...بپذیرم تا این هدیه بزرگت را در دامان مهرم چنان بپرورم که او نیز روزی چون من سرافکنده در پیشگاهت نباشد... ...
29 شهريور 1390

الفبای زندگی

الفبای زندگی ...! الف: اشتیاق برای رسیدن به نهایت آرزوها ب: بخشش برای تجلی روح و صیقل جسم پ: پویایی برای پیوستن به خروش حیات ت: تدبیر برای دیدن افق فرداها ث: ثبات برای ایستادن در برابر باز دارنده ها ج: جسارت برای ادامه زیستن چ: چاره اندیشی برای یافتن راهی در گرداب اشتباه ح: حق شناسی برای تزكیه نفس خ: خودداری برای تمرین استقامت د: دور اندیشی برای تحول تاریخ ‌ذ: ذكر گویی برای اخلاص عمل ر: رضایت مندی برای احساس شعف ز: زیركی برای مغتنم شمردن دم ها ژ: ژرف بینی برای شكافتن عمق درد ها س: سخاوت برای گشایش كار ها ش: شایستگی برای لبریز شدن در اوج ص: صداقت برای بقای دوستی ض: ...
29 شهريور 1390

گاهی

گاهی باید به دور خود یک دیوار تنهایی کشید نه برای اینکه دیگران را از خودت دور کنی بلکه برای اینکه ببینی برای چه کسانی اهمیت داری...... که این دیوار را بشکنند. * گاهی حتی اجازه ندی کسی دیوار تنهاییت را بشکند.. منتظر باش .. کسی که ترا دوست دارد به تو بال و پری بدهد تا بتوانی از پشت دیوار پرواز کنی و به آسمان بروی.. زمین و دیوار را رها کن آسمان را دریاب.. ...
29 شهريور 1390

مهمونای تولد ستایش دعوت شدند

شیرین عسلکم فرشته کوچولوی من خیلی خیلی خوشحالم که لحظه به لحظه به تولدت نزدیک می شم دیشب تمام مهمونای تولدت رو دعوت کردم تا الان ٥٠ نفر بودن که فکر کنم زیاد بشن به خاطر همین اندازه تمام چیزایی که می خواستم درست کنم رو بیشتر کردم خیلی دوست دارم کوچولوی من دیشب موقع شام خوردن انقدر شیطونی کردی که آخر با صورت رفتی تو پیاله ماست انقدر با بابا مهدی بهت خندیدیم خودت هم خنده ات گرفت ولی چون ماست تو چشمهات رفته بود نق هم می زدی با بابا مهدی بلند شدیم رفتیم صورتت رو شستیم بعد از شام هم کلی دو تایی باهات بازی کردیم بابا جون بغلت کرده بود می شمارد ١ ٢ ٣ می دوید به...
28 شهريور 1390

تولد نی نی من نزدیکه

ستایشم قشنگم روز سه شنبه با خاله پریسا مامان جون و بابا علی رفتیم دانشگاه خاله برای ثبت نام آخه خاله جون دانشگاه قبول شد رشته حسابداری رفتیم فرمش رو گرفتیم تا ٢٨ /٦/٩٠ برای ثبت نام بره. از اونجا هم با خاله دوتایی رفتیم بازار و کلی از این جینگیل مینگیلای تولد گرفتیم برای دخترم خیلی کیف می کردم وقتی داشتم خرید می کردم یه عالمه بادکنک و کاغذهای رنگی و بمب خنده و ... برای روز میلاد عشقم گرفتم . ساعت ١٧ بعد از ظهر رسیدیم خونه از طرف مامان جون هم برای دخترم یه النگو خریدم انقدر به دست خوشگلم می یاد که خدا می دونه النگو رو که انداختم دستت مدام می خواستی بخوریش یا درش بیاری هر چی زور می زدی فاید...
26 شهريور 1390

منتظرم

گل همیشه بهارم بیصبرانه منتظر روز تولدت هستم تا برات یه جشن قشنگ بگیرم خاله الهام عزیز دوست خوبم هفته دیگه تولد نی نی مونه حتما بیا تهران منتظرتیم ما دو تایی عاقبت در يك شب از شب هاي دور كودك من پا به دنيا مي نهد آن زمان بر من خداي مهربان نام شور انگيز مادر مي نهد بينمش روزي كه طفلم همچو گل در ميان بسترش خوابيده است بوي او چون عطر پيك ياس ها در مشام جان من پيچيده است پيكرش را مي فشارم در برم گويمش چشمان خود را باز كن همچو عشق پاك من جاويد باش در كنارم زندگي آغاز كن ...
20 شهريور 1390

تقدیم به ستایشم

فرشته ی كوچك رويايي ِ من دنيا اگر خودش را تباه کند نميتواند به عشق من به تو شك كند تمام ِ بودنت را حس مي كنم ... حاجتي به استخاره نيست عشق ما ... عشق من به تو عشق تو به من يك پديده است ... يك حقيقت بي نياز از استخاره ُ وگمان صداي قلب تو ... صداي زندگيست عزیزکم زندگي را دوست داشته باش زندگي را زندگي كن حتی وقتي بزرگ شدي كودكانه زندگي كن جانكم مادرانه ترين لحظه هاي امروزم همين لحظه است...همين لحظه كه با تمام جان ِ عاشقم دوستت دارم را يواشكي به تو هديه ميكنم... ...
20 شهريور 1390