دخترم
هفته هایی که خط میخورند روی تقویم رومیزی من ...هفته هایی که هیچگاه تکرار نمیشوند...تو دیگر هیچ گاه این روزها را تجربه نخواهی کرد و من نیز هم...تو پر میکشی از افلاک به خاک و من اوج میگیرم از زمین به سوی بهشت...به سوی مادرانه زیستن...و سرمست از دیدن لبخند زیبای تو...و آنروز که چشم بگشایی و زیباترین لحظه خلقت را به من هدیه کنی...نمی دانم چه سری در آن لحظه هست که همیشه با یادآوریش اشک از دیدگانم فرو میریزد...اشکی شیرین چونان لحظات شیرین وصال دو عاشق ... دخترکم ! این روزها همه میپرسند از احساسم نسبت به تو...و من نمیدانم چگونه اینهمه حس زیبایم را بیان کنم...انگار که مادر بودن همین است!جمیع...