ستایش جونمستایش جونم، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 9 روز سن داره
محمدصدرا جونممحمدصدرا جونم، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 12 روز سن داره

ناز دونه خونمون ستایش

روز بعد از 18 روز تعطیلی

ستایش نازم خوشگل مامان امروز بعد از ١٨ روز تعطیلات با هم بودن اومدم سرکار از روز قبل که دیدی دارم غذا میریزم تو ظرف گفتی فردا میری سرکار گفتم بله گفتی پس زود بیایا منم میرم پیش مامان جون تا تو بیای مواظب خودت باشی گفتم دوست داری نرم سرکار گفتی برو ولی زود زود زود بیا الهی قربونت برم الان که سرکارم چقدر احساس دلتنگی می کنم بعد از ظهر هم از دکتر کرامتی وقت گرفتم ببرمت پیشش آخه یکم حال نداری و آبریزش بینی هم داری ببرمت تا زود خوب بشی خیلی هم دکتر دوست داری تا میگم آبله مرغونت خوب شده میگی نه هنوز یزله مونده خوب بشم عزیز دلم از خدا میخوام همیشه سلامت سلامت با...
17 فروردين 1392

عید سال 92

ناز گل من بهارم امسال عید بهتر از سال های قبل بیشتر بهمون خوش گذشت اما ستایشم امسال دقیقا ١ فروردین ٩٢ آبله مرغون گرفت وما روزهای اول شاهد دون دون شدن و قرمزی پوست دخملی بودیم روز اول فکر کردم پشه خورده ولی بعدش مامان جون که دید گفت آبله مرغون بردیم بیمارستان اطفال مفید و تایید کرد یکسری مراقبت ها بهمون گفت که انجام بدیم خدا رو شکر تا روز هشتم که می خواستیم بریم مسافرت خیلی بهتر شدی و روز هشتم فروردین من و گلی دختر و بابا مهدی رفتیم یزد خیلی هم بهمون خوش گذشت. ...
17 فروردين 1392

آخرین روزهای سال91

بهارم و بهارم شادي با خود ميارم شكوفه هاي سفيد گل هاي تازه دارم سه ماه دارم هميشه فروردين اوليشه ارديبهشت و خرداد ماههاي آخريشه       با احساس تو جون می گیرم نباشی من می میرم دوست دارم عزیز دردونه من بهار قشنگ زندگیم ستایشم بودن با تو برامون دنیا دنیا بهاره تمام قشنگی دنیا در دخترم زیبایم خلاصه شده. کم کم این سال عزیز که با حضورت قشنگترش کرده رو به پایانه ما هم امسال سه تایی با هم هستیم ، بابا مهدی امسال مثل سالهای قبل دیگه به اردوی عید نمیره ، بنابراین می تونیم بیشتر با هم خوش باشیم از اداره سوئیت گرفتم ...
28 اسفند 1391

لغات ناقص

            گلی گلیم دخمل گلیم                                                        ستایش ناز نازیم دیگه کامل کامل صحبت میکنه ولی یکسری کلمات رو ناقص میگه خیلی خوشمون میاد ولی سریع درستش رو میگیم که یه وقتی دردونه ام اشتباه یاد نگیره مثلا: پفک : پوک ...
20 اسفند 1391

دیروز و امروزت

ستایشم آسمان با وسعتش تقدیم تو رقص ماهی های دریا مال تو هر چه دارم از تو دارم مهربان زندگیم امروز و فردا مال تو   دختر قشنگم روز به روز به سال جدید سال 1392 نزدیکتر می شیم و برای سومین بار موقع تحویل سال قشنگترین سال برامون تحویل میشه و با وجود عزیزم بهاری ترین بهار زندگیمون رو تجربه می کنیم. راستی تو ماه بهمن 2 تا نی نی به جمعمون اضافه شد اولی نی نی عمو محمود که در تاریخ 11/11/91 روز چهارشنبه در بیمارستان نجمیه به دنیا اومد و نام زیبای زهرا رو از آن خودش کرد . دوم نی نی دختر دایی افسانه در تاریخ 21/11/91 در بیمارستان نمی دونم اسمش چی بود ولی تو خیابون شری...
12 اسفند 1391

دی ماه

عزیز دلم دختر نازنیم هر روز زیباتر ، قشنگ تر ، خانم تر ، باهوش تر ، عاقل تر و بزرگتر می شوی. و لحظه به لحظه روزهای زیبای زندگیت را نظارگر هستیم و با تو شاد و خوشحال زندگی می کنیم. ستایش نازنینم ، تازگیا سر مامان خیلی شلوغ شده نزدیک سال جدید هستیم و در اداره و خانه حسابی درگیر کار و بار هستم. در دی ماه بابا مهدی 6 دی ماه روز جمعه رفت کربلا خیلی اون یک هفته که نبود به هر دومون سخت گذشت آخه اولین بار بود که این همه مدت همدیگه رو ندیدیم شما هم به شکل های مختلف دل تنگی می کردی بابا مهدی برای اربعین رفته بود و وقتی تو تلویزیون نشون می دادند پیاده روی رو می گفتی بابا م...
7 بهمن 1391

بلبل خونه ما

ستایش عزیزم خوشگل مامان این روزها به مانند یک بلبل برای ما صحبت میکنه انقدر قشنگ تمام کلمات رو ادا می کنی که دلمون برات غش میره خاله پریسا بهت میگه مگه تو طوطی هستی که تمام حرف های ما رو تکرار میکنی میگی من طوطیم اسم خودت رو هم میگی ستاره ، یش رو نمی تونی بگی خلاصه شدی ستاره قلبمون دیشب رفته بودیم هیئت برگشتنی میگی غذا نمی دن  آخه من گشنمه  مراسم سخنرانش حاج آقا فاطمی نیا بود  وقتی مراسم تموم شد داشتیم بیرون می اومدیم حاج آقا مردم دورش بودن با ایشون صحبت می کردن بابا مهدی تو رو هم برد حاج آقا دست رو سرت کشید و برات دعای عاقبت به خیری خوند انشااله تند تند بیم...
29 آذر 1391